-
گریه ای برای چرنوبیل
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 23:35
در خانه نشسته ای و با خانمت آبجو مینوشی . تلویزیون رنگی اخبار را نشر میکند و چشمت به میخائیل گورباچوف می افتد کسیکه تازه بر تخت ریاست جمهوری اتحاد شوروی تکیه زده است و حرفهای نوی را در باب شوروی میزند (پروستروویکا) و (گلاسنوست) داری با علاقمندی این شخصیت محبوبت را مینگری و به حرفهای تازه ای که میزند . امید میبندی ....
-
دیداری با خفته گان
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 21:10
برش ششم : از میان صدها قبر خورد و بزرگ عبور میکنم و میرسم به زیارت تمیم انصار . در دروازه ی ورودی این زیارت حوض کوچکی است که آبی دارد به شفافیت اشک عاشق . با کاشی های سبزرنگ و بسیار زیبا . داخل میشوم و به دهن دروازه ی زیارت میرسم . پیرمردی بس زار و ضعیف بر سکوی چوبیی نشسته و زایرین را رهنمای میکند و گهگاهی زایری چند...
-
فریاد زندانی
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 21:38
تقدیم به دلقکان مسخره ی روزگار و چاووشان دروغین دیموکراسی نجا پر از نفرت است و برق و سیم خار دار جهنمیست آتش در فروزان و زندانی مظلومی اندرو سوزان آه خدای من مگر نبینی؟ حال تیره روزان اینجا سرزمین فاجعه است سرزمین پر از موش و مار تو گویی جهنم و نار بر تخت نشسته اند شغالان و آزاده گانند نالان مترس ای دلقک شوم ای...
-
دیداری باخفته گان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 04:02
برش پنجم : بیشتر از یک ساعت است که در میان قبرستان شهدای صالحین بدنبال آرامگاه مردی میگردم که با هنرش و آوازش آتش در سوخته گان عالم زد . مردیکه جاودانه برآسمان موسیقی افغانستان همچون خورشیدی میدرخشد . و بردلها نور می افشاند و آواز افسونگرش هنورهم بعد از سه دهه بردلهای مردمش چو سلطانی بی رقیب فرمان میراند . اینطرف...
-
دیداری باخفته گان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 04:01
برش چهارم : چند قبر دیگر را هم زیارت میکنم . گنبدگونه ی را میبینم و میروم داخل تا ببینم از کیست سنگ قبرش را میخوانم سردار عبدالرشید نمیدانم کدام سردار رشید است . همینقدر میدانم یکی از بارکزایی ها بوده نکند همان سردار عبد الرشید معروف باشد که خواهرزاده ی امیر دوست محمد بود . که در جنگ اول افغانستان و انگلیس در بدل پول...
-
دیداری باخفته گان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 03:57
برش سوم : ... آرامگاه قدیمی دیگری هم با گنبد کهنه و دروازه ی سنگی کوچکی دارد که بر آن با خط سبز الله نوشته اند . یکبار دلم می آشوبد که بازش کنم و داخل شوم . ولی بیم دارم که این دروازه ی سنگی نلغزد و بیافتد پایین . اگراینطور شود این رسوایی را چه کسی پاسخ خواهد داد ؟ منصرف میشوم و فقط از درز در بداخل مینگرم . داخل تاریک...
-
دیداری باخفته گان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 03:54
برش دوم : این نخستین دیدارم بعد از سه سال روز گم کردن در کابل از بالاحصار بود . آهسته آهسته به شهدای صالحین رسیدم . ونخستین سنگ قبریکه نظرم را جلب کرد متعلق به انعام الحق گران پیلوت هواپیمای آریانا بود . که بدلایل نامعلومی در 22 سنبله 1356 در کابل ترور گردید . دومین قبریکه زیارت و دعا کردم از آن پهلوان صدیق زرگر بود ....
-
این نبشته را برای هفتادمین سالگرد جشنواره ی بی بی سی تهیه کرده
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 00:20
یاد آن روز ها بخیر چه روز های شیرینی بودند . باهمه تلخی ها وسختی هایش باز هم بیاد شان می افتم و انگار پشت دوست عزیزی دق شده ام غمی سنگین بردلم هجوم میآرد و روانم را درهم میفشارد چه روز های نازنینی بودند یادشان بخیر هرشب بدور رادیوی کهنه ای پدرم حلقه میزدیم و به رادیوی بی بی سی گوش میدادیم آنوقت ها همیشه زنی که به لهجه...
-
دیداری باخفته گان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 00:16
برش یکم : آفتاب آهسته آهسته از پشت ابر ها میبراید . و من از ( رستورانت بابه ولی ) در سر راه جاده ی اصلی میوند میبرایم و ناخود آگاه بسوی کوچه ی خرابات حرکت میکنم . داخل کوچه میشوم . شاگردان در دسته های دوسه نفری شاد وخنده کنان و یا بصورت تک تک بسوی مکتب میروند. و مامورین دولتی که نگرانی دیر رسیدن به دفتر بطور آشکاری در...