چشمی و صد نم، جانی و صد آه
چشمی و صد نم، جانی و صد آه
کشتارهای
دسته جمعی، اعدام های سیاسی و حذف فزیکی مخالفان، در هر جای دنیا نفرت
برانگیز، زشت و مذموم است، حالا چی فرقی می کند که در افغانستان دورۀ
کمونیستی باشد و برچسپِ اخوانی، اشرار، مائویست، سکتاریست، خمینست، ضد
انقلاب و توهین به رهبر توانای خلق باشد یا در ایرانِ زمامداری خمینی، با
برچسپ ضد انقلاب، بهایی، لاادری، ملحد، توده ای و یا توهین به مقام معظم
رهبری. و یا هم در افغانستانِ دورۀ جهادی با نام ها و لقب های کمونیست، مرتد، ضد اسلام، کافر ووو باشد.
این روزها کشتارهای هولناک سال شصت و هفت در ایران را می خوانم و به
ابعاد و عمق فاجعه سیاسی آنجا پی می برم و وحشتی که خمینی، خلخالی و دیگران
در دل مردم خلق کردند؛ این در حالی است که امروز فهرست دراز و سیاهه سیاهی
از سیاه کارهای های حکومت خلقی، منتشر شده و چیزی در حدود دو هزار تن را
نشان می دهد که چه ساده و چه آسان نابود شده اند، در این سیاهه از
دانشآموز تا دانشجو و از آموزگار تا دهقان و از بیکار تا زمیندار و
فئودال همه در کنار هم، قربانی شده اند.
و در عجبم از دیده درایانی که بی شرمانه با پوشاکِ خود در چشم آدم می درایند و این شقاوت را انکار می کنند.