خشونت
علیه زن را در بیرون نجویید، کافی است نگاهی به دور و برِِ خود و در درونِ
خانه بیندازید تا ببینید خشونت علیه زن یعنی چی؟ چقدر وحشت ناک است و تا
کجا ریشه دوانده و سایه گسترانیده است.
وقتی که خواهرم از خرید ( آن
هم خریدِ کچالو و پیاز) و دیگر نیازمندی های خانواده، کمی دیرتر بر میگردد
و شوهرش خشن و عصبانی، چَپ چَپ نگاهش میکند و هر لحظه بیمِ آن میرود
بپرد و گلویش را بفشارد.و او سراسیمه و بی اندکی استراحت، خسته و کوفته، ترسان و لرزان و شتاب زده به تهیۀ نانِ شب میپردازد. خشونت علیه زن است.
وقتی که همه مان بر سرِ سفره، نان می خوریم و من هر لحظه امر و نهی میکنم
و دخترکانِ خواهرم، پروانه وار گردِ من و ما می چرخند تا مبادا چیزی کم
باشد و در چشم هاشان هراسی پنهان موج میزند، خشونت علیه زن است.
وقتی مادرم نان نمیخورد و آن را وا میگذارد برای مردانِ خانواده و مهمان، تا چیزی کم نباشد خشونت علیه زن است.
وقتی که همه مان، (مرد و زن) یکجا از کار بر میگردیم و ما مردان، پشت
به دیوار لم میدهیم و زنان بدون اندکی دَم گرفتن، دوشِ همیشگی خود را
میانِ خانه و آشپزخانه، آغاز میکنند. خشونت علیه زن است.
وقتی که مردی
سینۀ فراخش را پیش داده و خرامان خرامان راه میرود و زنش کودکی بر دوش و
دستِ کودکی در دست و یکی دو تنِ دیگر نیز به دنبالش دوان، میان ازدحامِ
جمعیت دچار مصیبت است و هر لحظه سرزنشی نیز از مردش میشنود که تندتر بیا و
فلان و بهمان، خشونت علیه زن است.
وقتی که راننده ای، پشتِ زن چهل ساله و خوش بر و رویی را میگیرد در خیابان ها دنبالش میکند خشونت علیه زن است.
وقتی که دخترکانِ دبیرستانی از ترسِ آزار و اذیتِ جوان ها و نوجوان های
تازه پشت لب سیاهکرده، کوچه بدل میکنند و برای رهایی از شرِ آزار این
عقدهیی ها پسکوچه ها را بر میگزینند، خشونت علیه زن است.
وقتی یک آموزگارِ زن مورد تمسخر، توهین، تحقیر و حتّا آزارِ دانشآموزانِ نیموجبی و بینیکشالش قرار میگیرد، خشونت علیه زن است.
وقتی که دانستنِ نام مادر، خواهر و سایر زنانِ خانواده، در مکتب، محیط
کار و دانشگاه، جرم است و وسیله ای برای آزار و اذیتِ شخص، خشونت علیه زن
است.