آورده اند که روزگاری مردم و ملت ایران را وفور نعمت به ناشکری سوق داده و سبب ظهور زحمت گردید و ایام مصیبت محمودی ملت را رسانید به سرحد نابودی و ایکاش این مردکِ شیاد هیچی نبودی تا از خانه هیچ کسی برنیامدی نه آتشی و نه دودی این مردک دروغزن رفیق سوریه و سعودی که جان و مال مردم بربودی و همیشه بر کناره چاه جمکران غنودی
چندین رویدادِ خجسته روی بدهند در یک روز و تو در یکی هم حضور نداشته باشی و هیچ کاری هم از دستت بر نیاید.
- همه دوستان گرد هم آیند و برای احمدظاهر آن باربد قرنِ ما، جشن بگیرند و
خیابانی را به نامِ نامی اش نام گذاری کنند و تو نباشی، تویی که احمدظاهر
را تا مرز جنون و دیوانهگی دوست داری
- روز مادر باشد و نتوانی حتا یک تلفن بزنی به مادرت
- از فرمانده عصیان گر و قهرمان چه گوارا تجلیل به عمل آرند و تویی که سال ها ادعای هواداری اش را بر دوش می کشیدی نتوانی رفتن
- فرید دلداری با گروهی از یاران و دلداران به شمالی برود و جای تو خالی باشد در آن جمع
- صمیم از سه روز پیش برنامه ریزی کرده باشد برای روز جمعه و تو نتوانی به
این جمع بپیوندی تا شادی هایت را ضرب و جمع کنی و اندوه ات را تقسیم
- امید فرخنده ترین روز عمرش را جشن بگیرد و پای در دایرۀ متاهلان گذارد و تو حتا نتوانی بگویی عروسی ات مبارک