-
زبان بی فلتر
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:30
زبانِ آدمی که فیلتر داشته باشد نعمتی بزرگ است و مرحمتی سترگ، آدم هایی که زبان شان فیلتر دارد. در هیچ مکان و زمانی دچار مشکل نمی شوند چون به موقع حرف های شان را فیلتر می کنند و چرب و نرم حرف می زنند و چون تیر از دایره مشکلات می جهند. وای بر کسانی چون من، که زبان شان فیلتر ندارد و همیشه بی موقع و بی جا، زشت ترین حرف ها...
-
ما نمانیم و عکس بماند یادگار :)
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:29
بعد از پنج سال بودن در کابل مه هم برای نخستین بار یک "استایل" مدرن زدم، خانه چینایی ها آباد با مجلۀ مُد و فیشن شان، خانه فرید دلداری Farid Ahmad Dildari آباد که مره برد به سرتراش خانۀ سایبر و خانۀ سایبری ها آباد که زحمت کشیدند و چهرۀ همایونی ما را دگرگون ساختند
-
شاملوی بزرګ من
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:28
سالِ هشتاد سال خوبی بود دست کم برای من، در پهلوی چندین رویداد خوش آیند، در این سال آدم های بسیاری را شناختم. هدایت را، فریدون مشیری را، سیمین بهبانی و سرانجام این مرد موطلایی این شاملوی نازنین را کشف کردم همان سال، هر چند یک زمستان پیشتر در طلا در مس با نامش آشنا شده بودم اما ذهن من هنوز طلا در مس را هضم نمی کرد و از...
-
بروس لی
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:28
روزگاری، این سی دی و دی وی دی و این گونه تجملات وجود نداشتند. روزگارِ تلویزیون های سیاه و سفید و کرایه کردن ویدیو بود. شب های جمعه شب فیلم و عیش بود و روزگارِ روزگار بروسلی. با آنکه از عاشقان سینهچاک فیلم هندی هستم؛ اما هیچ فیلم هندییی ن توانسته جای بروسلی، جتلی و سینمای رزمی ره بگیره، پسان تر ها، سی دی آمد و...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:27
ای وای! معدۀ همایونی ما امروز غار غار شد و تشنگی چنان مستولی گردیده که نمیدانم این دو ساعت دیگر را لشکر صبر مقاومت تواند کرد یا نه. خدایا! با این همه شکنجه و زحمت و صبر و طاقتم اگر حور یا غلمانی را نصیبم نکنی، از ما و تو خلاص
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:26
روزِ جهانی بوسه باشه و آدم کسی ره نیابد برای تجلیل کردنِ این روز لعنت به چانسِ همیشه سوختۀ ما بازهم روز جهانی بوسه مبارک تان باد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:26
میدانِ تحریر، گوشۀ دیگری از تاریخ متفاوت مصر را تحریر کرد و دومین "م" قدرت را از پای در آورد. من هر چه می نگرم میانِ این دو "م" مُرسی و مبارک تفاوت زیادی نمییابم. هر دو محکم به آن کرسیِ زرینی چسپیده بودند که شاهدِ هزاران فرعون بوده است و به فراوانی شاهد خونریزی. میدانِ تحریر تبدیل شده به میدانِ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:25
در جامعۀ نوع "افغانی" همه چیز یا دوستانه و یا دشمنانه انگاشته میشود و کمتر کسی را میبینی که به دور از این دو، حرف هایش را بزند و این سبب شده است که ادبیات ما نیز ادبیاتِ رفیقانه باشد و هنگامی که ادبیات رفیقانه شد. نقدها رفیقانه میشوند و توصیف و تعریف ها رفیقانه تر و این به شخص اجازه می دهد که بتازد و چنان...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:24
داغترین ساعت روز است و آفتاب کینتوزانه و بیرحم تکه تکه حرارت و گرمای سوزان خود را روی آدمها فرود میآورد انگار میداند که در جاده های پُر از گرد و غبارِ کابل، آدم زودتر تشنهاش میشود و بیشتر به آب، نیاز پیدا میکند و تو در این ساعت از جادۀ صدارت به سمت وزارت داخله میروی، بوتل آب معدنی در دست و دراز میشود به...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:24
دیوِ دلهره و درد سایۀ وحشتناکش را بر فراز این غمکدۀ شوم گسترانیده و انتحاری بازهم دلهای بیگناهانی را درانیده است. کروزین سوارِ ارشد که آماج بود رهید از دام و داغِ دریغ از دست دادن، دلهای مادرانِ دستفروشان و همسرهای کارگرانی را دردمند ساخت که به امید یافتنِ لقمه نانی صف کشیده بودند. نمیدانم آن کودکانِ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:22
از همۀ دانشجویانِ عزیزی که دست به اعتصاب و اعتراض زده اند سپاسگزارم. سپاس از اینکه شما برای به دست آوردن خواسته های تان، به جای آنکه جلیقۀ انتحاری بپوشید لب از غذا فرو میبندید و به بهترین گونۀ مدنی، فریاد دادخواهی تان را بلند میکنید. من از این حرکتِ مدنی تان حمایت میکنم و شرمنده ام که در کابل و در کنار تان...
-
وریاباف گرچه بافنده هست...
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 15:47
مدت ها پیش، دوستان و فرهیختهگان همدیارم از بیکفایتی، بیمسوولیتی و ناکارایی جناب ادیب، استاندار بدخشان، شکوه ها نمودند و گلایه ها کردند؛ ولی من میپنداشتم شاید مشکل سلیقهیی د اشته باشند یا چشم طمع به کیسۀ این جناب دوخته و حالا که امیدهای شان سوخته اینگونه میتازند دو سه شب پیشتر، در یکی از برنامه های تلویزیون...
-
محمودِ نامحمود
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 15:46
آورده اند که روزگاری مردم و ملت ایران را وفور نعمت به ناشکری سوق داده و سبب ظهور زحمت گردید و ایام مصیبت محمودی ملت را رسانید به سرحد نابودی و ایکاش این مردکِ شیاد هیچی نبودی تا از خانه هیچ کسی برنیامدی نه آتشی و نه دودی این مردک دروغزن رفیق سوریه و سعودی که جان و مال مردم بربودی و همیشه بر کناره چاه جمکران غنودی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 15:45
چندین رویدادِ خجسته روی بدهند در یک روز و تو در یکی هم حضور نداشته باشی و هیچ کاری هم از دستت بر نیاید. - همه دوستان گرد هم آیند و برای احمدظاهر آن باربد قرنِ ما، جشن بگیرند و خیابانی را به نامِ نامی اش نام گذاری کنند و تو نباشی، تویی که احمدظاهر را تا مرز جنون و دیوانهگی دوست داری - روز مادر باشد و نتوانی حتا یک...
-
مادر
یکشنبه 26 خردادماه سال 1392 15:43
مادرِ سوخته لب و سوخته دلِ من! روزت مبارک
-
درِ کافهها را بسته اند و درِ کوره را باز
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 10:45
کافه، کافهداری و کافهگردی، دقیقاً برعکسِ کوره، کوره سازی و در کوره سوزی است. زمانی هیتلر نیز مخالفانش را از کافهها به کوره ها میبُرد و کباب میکرد. کابلِ بعد از طالبان را با کافههایش میتوان شناخت، پذیرفت و پسندید و بی کافههایش شهرِ مرده و بی حرکتی خواهد هست که چیزی جز خشونت در آن نیست. برگشتن مهاجران از ایران...
-
درِ کافهها را بسته اند و درِ کوره را باز
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 10:44
کافه، کافهداری و کافهگردی، دقیقاً برعکسِ کوره، کوره سازی و در کوره سوزی است. زمانی هیتلر نیز مخالفانش را از کافهها به کوره ها میبُرد و کباب میکرد. کابلِ بعد از طالبان را با کافههایش میتوان شناخت، پذیرفت و پسندید و بی کافههایش شهرِ مرده و بی حرکتی خواهد هست که چیزی جز خشونت در آن نیست. برگشتن مهاجران از ایران...
-
خود آزاری 1
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 10:43
مازوخیسمی در سر و سر چون مازو، آفتابِ این روزهای کابل داغ است و سرت داغتر از آن، انگار آتشی افروخته اند در جانت و جایت میانِ آتش، آتش به جان زده تر از تو پیدا نمیشود در این شهر و هیچ کسی را نیست پروای شر و مسلط شده اند بر شهر، شرارت ها. در هر گام، دراز می شود به سویت دستِ گدایی به گدایی و یک گام هست فاصله از این گدا...
-
...!
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 10:42
بنیادگرایی، مسلمانِ مومن نمایی، خشکه مقدسی به قول هدایت جانماز از آب کشی و نوعی فاشیزم دینی این روزها باب شده که روز به روز بیشتر، گسترده تر و در عین حال خطرناک تر از پیش و به پیش تاخته روان است. مسلمان نما ها و برادرانِ غیرتمندی که آبشخور فکری شان ریشه در حزب تحریر، جمعیت اصلاح، وهابیت و گروه های شدیداً بنیادگرای...
-
دو سگ
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 22:44
چاشت های این روزها داغ اند و خیلی هم داغ، انگار میخواهند روزهای گرم و دهن خشککنِ تابستان را به یاد مان بیاورند. از گرمی و تشنگی به له له زدن افتیده ام، حالتِ سگ بی صاحب و ولگردی را دارم که دل هیچ کسی به حالش نمی سوزد و خودش نیز نمیتواند از دیوار کنارۀ دریا بپرد پایین و لبی تر کند. دیدنِ اینگونه سگها چیز غریبی...
-
زریاب و زنبورهای خزانی
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1392 22:54
بخش سوم و پایانی Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA پس از خواندن " داستانِ مارهای زیر درختانِ سنجد " سرم پر از مارهایی شده بود که در زیر درختان سنجد میزیستند و از بوی گل های سنجد دیوانه و مست میشدند شاید هم خودم دیوانه شده بودم و مست. هر باری که چشمم می افتاد به درخت سنجد آرزو می کردم که ماری...
-
زریاب و زنبورهای خزانی
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 21:26
بخشِ دوم با دریغِ بسیار که آن کست نبود در میان کتابها، همانگونه که بیشتر کتاب ها نیز نبودند. و من بی هوده این سه سال را انتظار کشیده بودم. د لم برای آن کست و آن صدای خوشآیند که در باره آشنایی خودش با طاهر بدخشی گپ می زد و از زنبورهای سست و بی حالی می گفت که در ماه میزان به هر سو می افتیدند تنگ شده بود و آرزو می...
-
هشت نامیمون تر از هفت
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 23:01
قسمتِ دوم و پایانی اندر باب هشت ثور (هرقدر سعی کردم هیچ عکسی اپلود نشد) ======== از قدیم گفته اند که عیبش جمله بگفتی هنرش نیز بگو و من نیز در پهلوی عیب ها هنرهای مجاهدین را بگویم تا نگویند شرم باد این جوانکِ زشت صورت و زشت سیرت را که عینکِ کبودی بر چشم زده و همه چیزش کبود نموده است. در این هیچ شکی نیست که هشتم ثور و...
-
هشت نامیمون تر از هفت
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 23:00
قسمتِ اول ماه ثور/ اردیبهشت، نماد و نشانۀ بهشت است. ماهی هست که لاله های سرخرنگ و آتشین در آن سر از خاک میکشند و جهان را به شادی و شادابی میخوانند. هفتۀ نخستین این ماه هفتهیی است که تمامی لاله ها بیرون میآیند، دریغا! که در روزهای هفت م و هشتم این ماه و در همان هفتۀ نخستین، در میهن ما به جای لاله های سرخرنگ،...
-
شتابزده گانِ حکومتی و حکومتی های شتابزده
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1392 01:33
روزگاری تبِ تند سیاست افتاده بود به جانِ آدمهای ما، و هر کسی میخواست به گونهیی دست بیندازد در این دریای خروشان و ماهییی، صدفی، گوهری یا چیزی به دست آورد از این دریا. در آن روزهای پُر از خشم و خروش، مارکسیسزم را یکی از راه های اصلی درمانِ دردها یافته بودند و شاید هم بود و مردم گروه گروه میشدند مارکسیست. بی آنکه...
-
چرند
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 09:02
بعد از گپ و گفتی کوتاه با سرور این چرندَکِ کوتاه زاده شد آن هم از سرِ بغض و دلتنگی ============= گاهی وقت ها دستی نامرئی و زورمند گلولۀ پنبه را میگیرد و به زور میچپاند در دهانِ آدم، آدم اگر خودش را تکه تکه هم بکند نمیتواند فرو ببردش و نم یتواند فراز بیاوردش، بدبختی بزرگی است نه؟ گاهی دلِ آدم تنگ میشود نه معمولی و...
-
زریاب و زنبورهای خزانی
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 09:01
بخش نخست سالها پیش، کودکِ چار یا پنج سالهیی بودم. شوخ و بازیگوش، بد نیست که بگویم کمی بیشتر از همسن و سالانم باهوشتر. فکر میکنم پدرم اندکی بیشتر از دیگران برایم میدان میداد و من هم تا یک حدی پررو شده بودم این پررویی پایم را به مهمانخانه بیشتر باز میکرد و دایره بازیام را تنگتر. مهمانخانه پاتوقِ رفقای پدر...
-
...
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1392 08:59
ونیز را شهر دریاها گفتهاند روزگاری آرزو داشتم که ببینمش، خدا خیر دهد شهردار ما را که کابل را بهتر از ونیز ساختند و اکنون هیچ آرزویی نمانده بر دل. امروز کابل دریاییتر از ونیز بود.
-
یَشتیو را نمیشود دوست نداشت هر چند سگِ هاریست
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 01:07
دلم به حال این خانه میسوزد که تک و تنها در میانِ برف نشسته و گذرِ عمر را میبیند. تنهایی و دلتنگ شدن از مشخصه های اصلی این خانه هاست و منزوی و گوشهگیر بودنِ آن کمبود دارو و امکاناتِ بهداشتی را دو چند میسازد. دیدنِ این خانهگکِ دورافتاده با آن بامِ چوبپوش ساده و آن دودِ سیاه ناشی از چوب و بته جنگلی و شاید هم پاروی...
-
شاگونِ بهار مبارک
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 01:31
ما در زبان شغنانی به نوروز " خِدیر اَیّام khedeer ayom " میگوییم به معنای جشنِ بزرگ و خجسته، و بعد از اینکه در آخرین روزِ سال، خانهتکانی و خانه پاککنی به پایان رسید هر کس با یک دانه شاخچهگکِ سبز و تازه بید داخلِ خانه میشود و میگوید " شاگونِ (شگون) بهار مبارک "و آن کسی که در خانه است در پاسخ...