هذیان های انترنتی

چشمی و صد نم، جانی و صد آه

هذیان های انترنتی

چشمی و صد نم، جانی و صد آه

پوزش‌نامه

می‌دانم که دیر کرده ام امّا پوزشم را بپذیر که هیچ عمدی در کار نبوده و نیست. به انترنتی که دست‌کم بتواند عکسی را "اپلود" کند دسترسی نداشتم.

تلفنت زنگ می‌زند هی زنگ است پشتٍ زنگ کافیست که گوشی را از جیب در آری و روی صفحه‌اش نامی را بخوانی "اورنگ‌زیب" دکمه را فشار می‌دهی و نخستین کلمه‌یی که از سوراخک های تلفن، خود را پرت می‌کند بیرون و گوشت را می‌نوازد. (بی‌وجدان) سلام. این "بی‌وجدان" برای تمام
عالم و آدم، نمایان‌گرٍ خشم، غضب و دشمنی است. اما وقتی که اورنگ‌زیب آن را ادا می‌کند. و مخاطبش خودت باشی می‌دانی که چقدر دوست‌داشتن و صمیمیت را با خود و در خود دارد. "بی‌وجدان" بزرگترین و پُرمعناترین کلمه است در میانٍ ما. من هم همیشه ورد زبانم است. (بی‌وجدان). بی‌وجدانی اورنگ رنگٍ دگری از وجدانٍ بیدار آدمی است. او دارای وجدانی بزرگ و لایتناهی است که وقتی نتوانی معیار و حد و مرزی برایش تعیین کنی. ناگزیر می‌گویی بی‌وجدان! امّا خودت هم نیک می‌دانی که، چه انگشت‌شمارند این‌گونه بی‌وجدان ها.
زادروزت خجسته باد بی‌وجدان!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد