-
ایدز
یکشنبه 10 آذرماه سال 1392 21:07
هر باری که زیر تیغِ سلمانی می نشینم، فکر وحشت ناکی جانم را می لرزاند، ایدز، این بیماری جانکاه که افراطی های مسلمان، آن را دستآویزی می سازند برای غرب ستیزی؛ و می پندارند به جز سکس هیچ راهی برای سرایت این مرض وجود ندارد. نیاز جدی ای داریم به آگاهی دهی گسترده در مورد این مرض شوم و مهلک
-
اسب قزل حکومت
یکشنبه 10 آذرماه سال 1392 21:06
پدرکلانم میگفت مرگِ اسب که فرا رسد، به همه چیز چنگ و دندان می اندازد باورم نمی شد. روزی رسید که مرگ، دروازۀ اسبِ "قِزِل" کاکا فقیر را دق الباب کرد چه رنجی می کشید حیوان، بر زمین دراز کشیده بود و به سنگ و چوب هر چیزی که دور و برش بود دندان می انداخت و چنگ می زد. عمرِ حکومتِ دوازده سالۀ رییس جمهور کرزی نیز به...
-
آه! این فاشیزم اوغانی
یکشنبه 10 آذرماه سال 1392 21:05
روزگاری بود که گوش دادن به رادیو و به خصوص شنیدنِ رادیو بی بی سی، نشانۀ تشخص و امتیاز بود و برتری، و عصیانگری، و آزادگی شخص را نشان می داد. خصوصاً در سال هایی که همه جا، رنگِ سرخ آتشین، چشم ها را می زد و دل ها به تهوع می انداخت. در آن سال های ستم و سرکوب، رژیمِ هوادارِ داس و چکش، با داس سر می برید و با چکش فرقِ سر می...
-
به حمید فرهادیی نازنینم
یکشنبه 10 آذرماه سال 1392 21:04
نمیدانم نخستین بار چگونه با نامت آشنا شدم؟ شاید هم از نگرهای بیوجدانانهیی که در پای استاتوس های داکتر آشنا و نصرت اقبال میگذاشتی، هر چه بود آغازِ مصیبتی بود پایاننیافتنی این آشنایی از همان نخستین چت ها دریافتم که موجودِ وحشتناکی اس تی، و دیوانگیِ مشترکی ما را به هم پیوند میدهد شاید هم شیطنتِ بیدارِ جوانی،...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:46
خشونت علیه زن را در بیرون نجویید، کافی است نگاهی به دور و برِِ خود و در درونِ خانه بیندازید تا ببینید خشونت علیه زن یعنی چی؟ چقدر وحشت ناک است و تا کجا ریشه دوانده و سایه گسترانیده است. وقتی که خواهرم از خرید ( آن هم خریدِ کچالو و پیاز) و دیگر نیازمندی های خانواده، کمی دیرتر بر میگردد و شوهرش خشن و عصبانی، چَپ چَپ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:45
پاسی گذشته از نیمهشبِ یکم آذرماه و دل دو نیمه است از آذر و در آذر، هی میتپد و بیقرار است میانِ آذر. و چه آذر سان و آذرگون و آتشزن اند این دخترکانِ آذربایجان. سرمایی سخت در جان و سر از اندوه، سخت بیجان. یاد دوستان آتشم زده به جان و حسرتِ دیدار شان خوابم شکسته در سر و خوابم پرانده از چشم. عزیزی که خفته است در کنار...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:44
بازخوانیِ تاریخِ تشیع و تبارشناسیِ سوگواری افراطیای که امروزه مُد شده است. یک نیاز جدی برای تمام عزاداران حسینی است. خاصتاً برای آن هایی که عزا داری را رژهیی برای نمایش قدرت و بیرون کردن عقده های درون خود ساخته و برای این مومنان عزا دار که سراسر شهر را میدانِ ماراتن و موتر رانی پنداشته اند.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:44
"هر جا سنگ، دَ پایِ بزِ لنگ" او بابه ها و بی بی های مان که ای ضرب المثل ره ساخته اند، بی وجدان ها صد فیصد مطمین بودند که روزگاری نواسۀ بخت برگشته ای خواهند داشت به نام بهروز. لعنت به بیماری های خزانی از سرماخوردگی تا گلودرد و زکام ووووو
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:42
یکم: آن هایی که دل نازک، تکانِ قلبی، خوی نرم و گیاهخوارانه دارند این ویدیوی وحشت ناک را نبینند. دوم: عاشورا رویدادی تاریخی، فزیکی و مربوط به هزار و چارصد سال پیش است و با تمام ابعاد متافزیکی، قدسی، الهی و آسمانییی که برایش می تراشند، روی دادی بوده که در صحرایی رخ داده و جنگی بوده بین دو عمو زاده و بر سر قدرت و منافع...
-
گرگِ همیم
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:41
از چند روز قبل میان مان شکرآب شده بود و هر دو گروه دندانبرهمسایی هایی داشتیم به روی همدیگر و برای همدیگر، علتش به درستی یادم نیست؛ شاید بر سر فوتبال بود و شاید هم بابتِ رقابت تنگاتنگی بود که میان ما بچههای به اصطلاح خوشتیپ و خوشپوش بر سر تصاحب و گپ دادنِ دخترهای زیبا و مغرور دبیرستان نمبریک و آموزشگاه تازه تأسیس...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:40
زبانها همه دراز و گردنها کوته، نیست "گردندراز"ی که کوته کند زبانم را و زبانها را
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:38
این آدمهاییکه ذرهبین به دست و بیست و چار ساعت، در سراسر دنیا میگردند تا روی سنگی، چوبی، پوستِ حیوانی، بادنجان رومی، پیازی، سیری، شلغمی و خلاصه هزارویک چیز دیگری نامِ الله و پیامبر اکرمش را بیابند و بیایند در هزارویک سایت بیندازند و به هزارویک نفر "تگ" بزنند کجاستند؟ بیایند تا ببینند که طالبان در میانِ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 آذرماه سال 1392 20:37
آن عده شغنانی های نازنینِ من که فشار خون و غیرتِ اوغانی دارند از خواندنِ این خط خطک ها بپرهیزند. های! شغنانی های نازنینِ من، ای اسماعیلیانِ دو آتشه، ای مومنانِ راهِ حق و ای سالکانِ برده ز زاهد، سبق. شما را به امامِ روشنفکر و رهبرِ دانشمندِ تان سوگند، اگر این دروغ ها را باور کنید یا به شایعههای انتخاباتی و بازی های...
-
مردی با پیشانی بلند و درخشان
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 08:08
آن روز دلهرۀ عجیبی داشتم، شوق و هراس هر دو باهم و درهم، اولین بار بود که پایم را به مکتب می گذاشتم و این می شد مساوی با کم شدنِ مدت گاوچرانی، خیلی خوشحال بودم چرا که نه؟ آخر نیمی از روز را مکتب خواهم رفت و رفتم، بر خلاف دیگران که پدری، عمویی، برادربزرگی یا کسی از فامیل با هاشان برود تک و تنها رفتم. مکتب را بلد بودم می...
-
این آدم ها ...
یکشنبه 28 مهرماه سال 1392 08:06
این آدمهاییکه ذرهبین به دست و بیست و چار ساعت، در سراسر دنیا میگردند تا روی سنگی، چوبی، پوستِ حیوانی، بادنجان رومی، پیازی، سیری، شلغمی و خلاصه هزارویک چیز دیگری نامِ الله و پیامبر اکرمش را بیابند و بیایند در هزارویک سایت بیندازند و به هزارویک نفر "تگ" بزنند کجاستند؟ بیایند تا ببینند که طالبان در میانِ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:44
فکر میکنم یک جای کار میلنگد ور نه چرا اینقدر بر خلاف نواسهگان پیامبر باید از خود تان بپرسم؟ اگر اعصاب تان خراب شد بروید به گریبانِ جیحون یزدی بچسپید سیدبچهیی که از رخ، تابد شرفش یک بوسه زِ صد جهد نگیری ز کَفش جدش به چنان سخا و او اینهمه بخِل قربان رسول و زادهی ناخلفش
-
حافظ جانم
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:44
روزِ جهانی حضرت لسان الغیب است و من تفأل زدم این بیت آمد و لعنت به بی انترنتی ما را از منع عقل مترسان و می بیار کان شحنه در ولایت ما هیچکاره نیست
-
های!
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:43
آن عده شغنانی های نازنینِ من که فشار خون و غیرتِ اوغانی دارند از خواندنِ این خط خطک ها بپرهیزند. های! شغنانی های نازنینِ من، ای اسماعیلیانِ دو آتشه، ای مومنانِ راهِ حق و ای سالکانِ برده ز زاهد، سبق. شما را به امامِ روشنفکر و رهبرِ دانشمندِ تان سوگند، اگر این دروغ ها را باور کنید یا به شایعههای انتخاباتی و بازی های...
-
روز معلم
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:42
روز معلم ره تبریک میگم 1. تبریک می گم، به معلمی که برای گریز از درس و رهایی از شرِ سوالِ شاگردا، نیم سات ره فکاهی میگفت و نیم سات دیگه ره قصۀ سفرهایشه می کد. 2. تبریک می گم، به معلمی که سه ساعته راه مره تا مکتب نادیده می گرفت و هر روز در دروازۀ مکتب، با چوبِ بیدهای تازه غنچه کرده دست های همایونی مان را بیدکاری می...
-
دردنامه
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:40
شمعی افروخته در برابر و شمعی سوزان در دل، و دلی خونین از درد. سی سال و اندی هست که میسوزد این شمع در دل و داغها، هی تازهتر از قبل، به کدامین سنگ بکوبم سرم را؟ سری که از درد سنگ شده هست. نمی دانم به کی دل بسوزانم؟ به مادرکلانِ پیرم که چشم ش تا دَم مرگ میخ مانده بود بر در، که هر آن پسرش در آید از در و مادر را گیرد به...
-
لعنتی ها
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:39
کشتارهای دسته جمعی، اعدام های سیاسی و حذف فزیکی مخالفان، در هر جای دنیا نفرت برانگیز، زشت و مذموم است، حالا چی فرقی می کند که در افغانستان دورۀ کمونیستی باشد و برچسپِ اخوانی، اشرار، مائویست، سکتاریست، خمینست، ضد انقلاب و توهین به رهبر توانای خلق باشد یا در ایرانِ زمامداری خمینی، با برچسپ ضد انقلاب، بهایی، لاادری،...
-
بیر و بار
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:38
یک سات است که ده "آیسکریم" فروشی شیشتیم هیچ نوبتم نمیرسه، قربان ای مردم شوم، دهها موتر ره ایستاد کدن ده چارطرف مان و دروازهها چارپلاق واز، از یکیش "جستین بیبر" چیغ میزنه " Never say never" از دیگه سو "لتامنگیشکر" میگه "آپ آیی بهار آیی"، ده ای طرفم نفر قرائت محمود...
-
پیروزی
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:38
نخست پیروزی مان مبارک باد دیشب خیابان های کابل لبریزِ خنده و خوشحالی بودند، نخستین بار است که این همه از خودگذری، شادمانیِ جمعی و احساسِ مشترک را می بینم، هیجانزده، شاد و مغرورم همین دَم. بسیاری از موترسوارانِ خوشپول و خوش دستمال، با تفنگچه هایی که نمی دانم از کجا به دست آورده و برای چی با خود میگردانند؟ با کله...
-
لیدوش خنیاگر خفته در خاک و خون 2
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:37
لیدوش خنیاگر خفته در خاک و خون ========== پارۀ دوم لیدوش حبیب را می توان از جهاتی با ویکتور خارا، آوازخوان، شاعر و انقلابی قهرمانِ شیلیایی مقایسه کرد. هر دو عمر کمی داشتند، هر دو شعر می سرودند و بر سروده های شان آهنگ می ساختند هر دو گیتار م ی نواختند و هر دو محبوبیت فوق العاده یی دارند در میان مردم شان و هر دو انقلابی...
-
...
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:36
با خود گفته بودم که چشم بر زشتی و درشتی شان ببندم، لب نگشایم و به کسی ننمایم. لیک کو چشمی که نخواهد و نتواند دیدن و کو دلی که از پلشتی شان نیاید به کفیدن؟ آخر این مشتی جاهلِ عربده کش کجا گذارند آدمی را به صبر و تحمل و از گندکاری ها شان کن د تغافل، و بر ناروایی ها شان ورزد تجاهل، شما خود گواهید ای خلقِ کابل! داد از دست...
-
لیدوش حبیب، خنیاگرِ خفته در خاک و خون
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:34
لیدوش حبیب، خنیاگرِ خفته در خاک و خون ========================= پارۀ یکم: سال نود و شش میلادی سال بسیار بدی بود، هم برای ما و هم برای آنها، هر دو کنارۀ رود آمو(شغنانِ افغانستان و شغنانِ تاجیکستان) از جنگِ داخلی رنج میبردیم و نابسامانی ها ما را بی سر و سامان تر می ساختند و یاد سامانی ها را از مغزها می زدودند. آنجا...
-
هذیان
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:33
کابل در بچه هایش خلاصه می شود و بچه ها همۀ کابل اند و کابل تمامِ بچه ها، بدون این بچه ها کابل چی ارزشی دارد و به چی می ارزد؟ از فکر نبودن این بچه ها تمام تنت می لرزد. این نخستین باری نیست که دلتنگی ها دلت را تنگ در مشت می گیرند و می فشرند و این نخستین بارت نیست که بغض گلویت را فشرده و راه نفس کشیدنت را بند انداخته...
-
هذیان فیسبوکی
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:32
بعد از یکسال دوری و دردکشیدن، تا یک ساعتِ دیگر رهسپار بدخشان ـ یشتیو میشوم و اگر طبیعت کدام ناجوانی نکند سه روز بعد در یشتیو خواهم بود. هیجان زیادی دارم و سخت بیصبرم، به قشلاق میروم قشلاقی که زیباترین و خوشآب و هوا ترین ایلاق ها را دارد و خوشقد و قامتترین دختران را که بهترین چوپان اند و شوخترین بزغاله ها را...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:32
مانند همیشه فیسبوک گردی میکردم و به صفحه های بعضی از بیوجدان ها کلهکَشَک، که چشمم به این عکس افتاد، پارسال در روزی که "هوا خوش بود و نه گرم و نه سرد" با دو سه تن از بیوجدان ها رفتیم شهر کهنۀ کابل و دل و دماغ را از هوا و فضای قدیمی پُر کردیم. شاید خوشمزه ترین چای سراسر عمرم را در همین دکان آهنگری زده...
-
...
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 09:31
سابقا میگفتن "به هر رنگی که خواهی جامه میپوش/ من از طرز خرامت میشناسم". ای شعر نه غلط است و نه گزافه، بسیار خوبش هم گفته شده است. با ای مقدمهکگ میخواهم دو سه گپک ره به کاکا بصیر جانم و اقبال نصرت الله اقبال لعنتی بگویم. اول دید خوده از نگاه عکسولوژی مینویسم باز میرم سرِ اصل مطلب. فیسبوکی های بیکار و...