نخست پیروزی مان مبارک باد
دیشب خیابان های کابل لبریزِ خنده و خوشحالی بودند، نخستین بار است که
این همه از خودگذری، شادمانیِ جمعی و احساسِ مشترک را می بینم، هیجانزده،
شاد و مغرورم همین دَم.
بسیاری از موترسوارانِ خوشپول و خوش دستمال،
با تفنگچه هایی که نمی دانم از کجا به دست آورده و برای چی با خود
میگردانند؟ با کله هایی آکنده از چرس، چپ و راست شلیک می کردند و شاید
شماری را نیز زخمی ساخته باشند. این روی دگری از شادمانیِ ما بود، شاید
هنوز عقده های بسیاری اند که باید با شلیک گلوله بیرون ریخته شوند.
هندوستانی های نازنین، صبور و خوددار، هر چند سلطان محمود، غیاث الدین غوری
و احمدشاه، نامردانه شما را تاراج می کردند و می کشتند؛ لیک تیم فوتبالِ
ما شما را خیلی مردانه برد.
زنده باد ورزشکاران ما